یلدا ...

به نام خدای این شب 

سلام دوستای گلم ... سلام آقایون سلام خانوما ... سلام آقا رضا سلام فائزه خانوم ...

یکی نیست جواب سلام منو بده ؟!؟!؟

آقا سلام خانوم سلام 

من یلدام وای نه ببخشید من لیلام البته خیلیم فرقی نداریم با هم 

خوبید ؟ خوشید ؟ احوالتون سر جاشه ؟ دماغاتون چاقه ؟ خودتون چطورید ؟

اینارو ول کن تنت سالمه ... ؟!؟

آقا اصلا حال شما به من چه شما که یا مثل این فائزه شدید فنج عشق یا مثل فنج شدید فائزه ... 

اصلا به من چه ؟!؟!؟

آقا اومدم بگم بابا فقط فرداشبو داریدااااا بجمبید هندونه آجیل تخمه اینا یادتون نره ... به احترام من و به یاد من آناناس و نارگیل + خرما خرکم بگیرید بخورید ... من خونه بودم هرسال امسال نیستم که اینارو بخورم ... 

جاتون خالی امشب با دوستان کلی حال کردیم شب یلدارو انداختیم جلو ... 

فدای مرام همتون 

دلم براتون یه عالمه تنگ شده ... 

دوستون درام یه عالمه 

 این فائزه هم که اصلا اینجا پیداش نمیشه دیگه ... 

فردا شب منمو من ... شما بیاید میشم منو شما شما نیاید میشم منو من 

وای چقدر حرف زدم ببخشید 

برام یه عالمه آرزوی خوب خوب بکنیدااااااااا 

منم براتون بهترینارو آرزو میکنم ... 

یا علی 

درپناه خدا 


... !!!؟؟؟!!!

یارب

سلام به همه دوستای گلم ... محرمتون تسلیت ...

دلم از خودم گرفته ... از کارام ... از حرفام ... از اعتقاداتی که واسه هیچ کسی روشن نیست ... بقول یه بنده خدایی فکر کنم توی فضا سیر میکنم من

آخه یکی نیس به من بگه دختر زندگیتو بکن یه نفسی داره میادو میره دهنتو واسه چی الکی باز میکنی ؟ چرا گاهی وقتا این همه سخت گیری و گاهی نرم میشی ؟!

یکی نیس بگه ...

ای بابا هیچی نمیخواد بگه ... فقط یکی اینو بهم حالی کنه نباید حرف بزنم ...

من واسه شنیدن آفریده شدم و واسه نوشتن ... نه واسه حرف زدن ...

ایها الناس منو ببخشید من گاهی لیلام گاهی لیلا نیستم وقتی لیلا نیستم همون موقعیه که دارم در نقش یکی دیگه بازی میکنمو اینطوریه که گاهی نرمم گاهی سخت گاهی شوخم گاهی جدی ... خودمم دارم خودمو گم میکنم ... دیگه از بس حرف میزنمو جدیدا سوء تفاهم ایجاد میشه میخوام زیپ دهنمو بکشم فکر کنم اینطوری بهتر باشه ...

یکی نیست به من بگه تو بی زحمت فقط لیلا باش نمیخواد کسی دیگه باشی الانم شدم کسی که ...

بیخیال ... !!!

یکی دیگه بودنم قشنگه ! آخه یادت میره چه غمایی داری ... الان داره یادم میره چی به سرم اومده اما دیگه لیلا نیستم اینش بده ...

غمای یکی دیگه میشه غمتو میفهمی که فقط تو نیستی که غم داری حتی اگه اون یه نفر دیگه مثل یه نفر دیگه ی من یه شخصیت توی داستانی باشه که خودت داری مینویسیش ...

چقدر اون یکی دیگه دوست داشتنی میشه ... باهاش گریه میکنی میخندی ...

کاش من یه شخصیت توی یه داستان بودم که یه نفر مینوشتش ... اونوقت میفهمید منو ... حرفامو میشنید ... غمامو میفهمید ... میتونستم بدون هیچ ترسی حرفامو بهش بزنم ... میشد بهش گفت که دوسش دارم میشد ازش شنید که دوسم داره ... مثل الان خودمو یکی دیگم ... !!!

آهااااااااااااااااااااااااای شماهایی که خیلی دوستون دارم منو ببخشید با همه بدیام ...

دلم میگیره تازه دارم میفهمم گاهیش واسه خودمه اما گاهیش بخاطره همون شخصیتاست ... میخندمم گاهیش واسه خودمه گاهیش واسه همون شخصیتاست ...

وای چقدر من دیوونم ... !!!

با همه دیوونگیم دوستون دارم ... دیگه حرف نمیزنم ... دیگه توی کاراتون دخالت نمیکنم ...

خیلی وقته حرفاتونو دارم باور میکنم ... خیلی وقته که حرفاتو باور کردم اما دیر شده بود بابت تاخیرم معذرت

امشبم زد به سرم با یه حرفی که باید سکوت میکردمو نکردم ...

امشب وقتی مریم داره وبگردی میکنه منم با یکی دیگم کلی حرف میزنم یعنی حرفای اونو میزنم ...

برام خیلی دعا کنید

خیلی دوستون دارم خیلی زیاد بیشتر از اونی که فکرشو بکنید

مواظب خودتون باشید

یا علی

در پناه حق

پ.ن:

همین الان فائزه همکلاسی دانشگاهم که یکی از بهترین دوستامه بهم گفت حرفای دلتم مثل خودت عجیب غریبن ... مارو خل کردی ...